برای خاطرم غم آفریدند
طفیل چشم من نم آفریدند
چو صبح آنجا که من پرواز دارم
قفس با بال توأم آفریدند
گهر موج آورد آیینه جوهر
دل بی آرزو کم آفریدند
جهان خون ریز بنیاد است هشدار
سر سال از محرم آفریدند
وداع غنچه را گل نام کردند
طرب را ماتم غم آفریدند
چه سان تابم سر از فرمان تسلیم
که چون ابرویم از خم آفریدند
بیدل دهلوی
- ۹۶/۰۲/۰۹