اشعار به یادماندنی

در این وبلاگ، سعی میکنیم اشعاری به یاد ماندنی از شعرای معروف معاصر و کهن را ارایه نماییم.

اشعار به یادماندنی

در این وبلاگ، سعی میکنیم اشعاری به یاد ماندنی از شعرای معروف معاصر و کهن را ارایه نماییم.

در این وبلاگ، سعی میکنیم اشعاری به یاد ماندنی از شعرای معروف معاصر و کهن را ارایه نماییم.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فروغ فرخزاد» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر 
پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض 
چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل 
من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را….
و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
 
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت

فروغ فرخزاد

 

  • حسین مو
  • ۰
  • ۰

مسافر

همه شب با دلم کسی می گفت
سخت آشفته ای ز دیدارش
صبحدم با ستارگان سپید
می رود می رود نگهدارش
من به بوی تو رفته از دنیا
بی خبر از فریب فردا ها
روی مژگان نازکم می ریخت
چشمهای تو چون غبار طلا
تنم از حس دستهای تو داغ
گیسویم در تنفس تورها
می شکفتم ز عشق و می گفتم
هر که دلداده شد به دلدارش
ننشیند به قصد آزارش
برود چشم من به دنبالش
برود عشق من نگهدارش
آه اکنون تو رفته ای و غروب
سایه میگسترد به سینه راه
نرم نرمک خدای تیره ی غم
می نهد پا به معبد نگهم
می نویسد به روی هر دیوار
آیه هایی همه سیاه سیاه

فروغ فرخزاد

 

  • حسین مو